ابنجد ابوالقاسم احدب محمد بن عبدالله فهریابوالقاسم محمد بن عبدالله بن جد فهری، فقیه، محدث، ادیب، کاتب و شاعر، از مشاهیر خاندان ابنجد میباشد، اِبْنِجَد، نام چند تن از مشاهیر خاندان بنوجدّ در اندلس، در سدههای ۵ -۷ق/۱۱-۱۳م است. ۱ - معرفی اجمالیابوالقاسم محمد بن عبدالله بن جد فهری (د ۵۱۵ق/۱۱۲۱م)، ملقب به اَحْدَب، فقیه، محدث، ادیب، کاتب و شاعر. وی اهل لبله بود و مدتی در اشبیلیه اقامت گزید. ۲ - مناصب سیاسیهنگامی که معتمد بن عباد فرزندش یزید الراضی را به حکومت الجزیره الخضراء گماشت، وی نیز به وزارت یزید منصوب شد [۵]
فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، ج۵، ص۱۰۹-۱۱۰، بیروت، ۱۹۶۷م.
و چون یزید به حکومت رنده رسید، او نیز راهی آن دیار شد و تا هنگام کشته شدن یزید به دست یوسف بن تاشفین همراه او بود. سپس از مناصب سیاسی برکنار شد و به زادگاه خویش لبله بازگشت و به تدریس پرداخت. [۶]
عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر، به کوشش آذرتاش آذرنوش و دیگران، ج۳، ص۳۹۳، تونس، ۱۹۷۲م.
[۷]
فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، ج۵، ص۱۱۰، بیروت، ۱۹۶۷م.
در همانجا نیز به سرپرستی دستگاه قضایی شهر (خطة الشوری) برگزیده شد. [۹]
ابنابار، محمد، الحلة السیراء، ج۲، ص۲۰۲، حاشیه، به کوشش حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۶۳م.
۳ - سمت دبیریبعد از استقرار حکومت مرابطون در اندلس، در زمانی که دقیقاً روشن نیست، به قول ابنخاقان، «امیرالمسلمین» او را به مراکش دعوت کرد، تا سمت دبیری وی را عهدهدار شود. احتمال میدهیم که مراد او از «امیرالمسلمین» برخلاف نظر مؤنس، علی باشد نه پدرش یوسف، زیرا هیچ دلیلی که این اقدام را به یوسف منسوب سازد، در دست نیست، و به عکس زمان اکثر نامههایی که ابنجد از جانب امیرالمسلمین نوشته، به شهادت ابنخاقان پس از ۵۰۰ ق (سال درگذشت یوسف) است. به هر حال وی نیز پذیرفت و به مراکش رفت و تا ۵۱۵ق/۱۱۲۱م که سال مرگ اوست، در همان شهر و در سمت دبیری، باقی ماند. ۴ - مقام علمیاز دوران کودکی و تحصیل و همچنین استادان و شاگردان وی اطلاع دقیقی در دست نیست. فقط میدانیم که از فقه، حدیث، انساب و ادب توشهای فراوان اندوخته بود. [۱۳]
ابندحیه، عمر حسن، المطرب، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، ج۱، ص۱۹۰، بیروت، دارالعلم للجمیع.
ابنخاقان که با وی دوستی داشت، مقام علمی و همچنین سبک او را در نظم و نثر سخت ستوده و قطعاتی از رسایل و قصاید او را آورده است. اشعار ابنجد اغلب در وصف و مدح و اخوانیات است اما احتمالاً نثر پرتکلف او علت اصلی شهرتش بوده است، [۱۶]
ابنفضلالله عمری، احمد، مسالک الابصار، ج۸، ص۲۲۴، نسخه خطی کتابخانه سلطان احمد سوم در استانبول.
چنانکه مراکشی او را در ردیف دبیران برجسته آن عصر شمرده است.۵ - پانویس۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنجد»، ج۳، ص۱۰۲۶. |